آدرس وبلاگ تحلیلی-تحقیقی اسjاد علی اکبر داراب کلائی vareson-asia98-ir


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 94
بازدید دیروز : 229
بازدید هفته : 323
بازدید ماه : 3383
بازدید کل : 190644
تعداد مطالب : 1056
تعداد نظرات : 314
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وب ارایه دهنده انواع ابزار وبمستر و...

تاریخچه : از هنگام تولد بشر ، برای رفع نیازهای خود به تلاش و کوشش وابسته است و زندگی انسان بر محور کار و تلاش است ، برای رسیدن به کلید گشایش هر استعدادی در درون انسان کار است . کار بزرگترین و شاید مهمترین بخش زندگی انسانی است چرا که از کار می توان به جوهره درونی افراد پی برد ، در مکاتب گوناگون دیدگاه آنها در مورد کار مختلف است در آثار فلاسفه یونان باستان کار به بردگان اختصاص داشت و فعالیتی حقیر و پست شمرده می شد و در دوره رنسانس و شکل گیری عقاید جدید درباره انسان و دین و دنیا کار ، جایگاه خاصی پیدا کرد و در نهایت در جهان بینی اسلامی کار مفهوم ویژه ای دارد و آثار کار در تمام صحنه هستی را فرا می گیرد و دنیا و آخرت را به هم گره می زند .

در فرهنگ غنی اسلامی ما ، سلوک الهی دارای دو بخش است : 1- بخش مادی 2- بخش معنوی .

بخش مادی آن کار است و بخش معنوی آن اعمال عبادی است و نیز از دیدگاه اسلام کار و تلاش نوعی عبادت است . در راه خداوند تا جایی که در روایات نقل شده است که دعای افراد بی کار مستجاب نمی شود و کسانی که بار زندگی خود را بر دوش دیگران انداخته اند مورد لعنت هستند ، انبیاء و ائمه (ع) کار را شعار و شغل خود قرار داده بودند و اکثر آنها اهل کشاورزی بودند .

دیدگاه اسلام :

در قرآن : (( هو انشاکم من الارض و استعمر کم فیها )) (1) خداوند از مردم عمران و آبادی زمین را خواسته که بدون کار وتلاش محقق نمی شود .

و نیز در آیه دیگر : (( فکلوا مما غنمتم حلالا طیبا و اتقوا الله ان الله غفور رحیم .(2) از آنچه به غنیمت گرفته اید ، حلال و پاکیزه بخورید و از خدا بپرهیزید خداوند آمرزنده و مهربان است .

در روایت آمده که انس بن مالک می گوید : موقعی که رسول اکرم (ص) از جنگ تبوک مراجعت کرد ،سعد انصاری به استقبال امد،حضرت با اومصافحه کردودست سعد را زبر و خشن دید ، فرمود : چه صدمه و اسیببی به دستت رسیده است؟ عرض کرد : یا رسول الله من با طناب و بیل کار میکنم و در امدم را خرج معاش خانواده ام میکنم رسول اکرم ص دست اورا بوسید و فرمود: این دستی است که اتش با ان تماس پیدا نمیکند (3)  

اسلام کار را وسیله تربیت جسم و روح میداند، و بزرگترین ایام فراغت ، مانع فساد و فتنه ، عامل رشد و نبوغ و ابتکار ، توسعه ی اقتصادی ، عزت و خود کفایی و کمک به دیگران میباشد .

البته اسلام تاکید هم دارد که کم کاری در کار نباشد

در قران : ((فاذا فرغت فانصب )). (4) هرگاه از کار مهمی فارغ شدی به کار مهمی بپردازد

تشویق به کار : از جنبه فکری ، اسلام انسان را به کار و تولید تشویق نموده ، و برای ان ارزش بسیار قائل شده ، تا حدی که کرامتی بشری و مقام انسان را نزد خدا مرتبط دانسته است ، اسلام ، افرینش سرمایه های طبیعی را برای تامین نیاز های تولید و افزایش ثروت میداند ، اسلام مالکیت  خصوصی و فردی را ریشه و زیبنای اصلی آن کار است . تا حدودی محترم شمرده و اساس مالکیت در اسلام همان احترام به حقوق فرد و نوعی تلاش و کوشش آزادانه است ، اسلام می خواهد همیشه شوق به کار و فعالیت همواره در انسان زنده بماند .     

امام صادق (ع) فرمود : خداوند وسایل زندگی و معاش حلال  را همراه آفرینش مردم ، خلق کرده پس اگر کسی حرام خواری می کند ، خداوند او را در برابر روزی حلال مجازات خواهد کرد . (1)

زندگی شرافتمندانه اقتضاء می کند که انسان در جامعه شغلی داشته باشد و به کار و تلاش مشغول باشد. کار و تلاش مایه سربلندی و افتخار خانواده و جامعه است ، ائمه معصومین (ع) خودشان در شدت گرمای روز ، کار و تلاش می کردند برای اینکه افکار جامعه را از تلاش و کوشش برای رسیدن به تجمل و رزق و برق و جاذبه مال دوستی آنها را روشن کنند بلکه عملا با انجام کار همگان را به تلاش و کوشش تشویق می کردند .

دیدگاه ارزشی اسلام درباره کار:

1)     محبوب بودن و قداست شغل : انجام کار مطلوب خداوند است و همچون عبادت و جهاد در راه خداست

2)     منفور بودن بی کاری : در اسلام بیکاری و نیازمند دیگران بودن امری ناپسند شمرده شده است .

3)     وجوب کسب معیشت : از واجبات مسلم بر هر فرد مومن لزوم انجام کار برای تامین زندگی خود و خانواده است .

4)     خدمت رسانی به جامعه : مسئولیت اجتماعی شخص مومن ، رفع نیازهای جامعه در حد توان است، برآوردن نیازهای جامعه واجب کفایی است و شخص باید در برآوردن آن بکوشد .

5)     باعث رشد فکری : کار وسیله تجربه انسان است و بر رشد فکری و عقلانی تاثیر مستقیم دارد و باعث شکوفایی فکری می شود .

6)     کسب آرامش روحی : انسان با کسب درآمد از نظر روحی آرامش می یابد چون فرد نیازمند از نظر روحی و روانی در اضطراب و نگرانی است .

7)     سلامت جسم : کار و کوشش انسان را از توان جسمی نیرومند می کند و از بروز بیماریهای جسمی مثل : قند خون ، چربی و ... در امان است .

8)     رفع فقر : بهترین راه دفع فقر و بیکاری در جامعه و خانواده ، کار و کوشش است و اگر فقر از بین برود جامعه ای مفید خواهیم داشت .

دین اسلام ، دین جمع بین ظاهر و باطن است ، جمع بین امور مادی و معنوی ، خداوند خالق ابر و باد و بارش باران است اما علت ریزش باران را ایمان و تقوای مردم بیان می کند .

مولفه های موثر کار و تلاش :

1)     کار کردن سیره معصومین (ع) بوده است پس اینها الگوی خوبی برای کار و تلاش اند .

2)     به شان و منزلت کارگر باید احترام خاصی گذاشته شود .

3)     دست یابی به درجات عالی انسانی بهترین راه کار و تلاش است .

4)     عزت و سربلندی خانواده و جامعه بستگی به تلاش و کوشش دارد .

5)     کارو تلاش مایه عزت نفس مومن در برابر نیازمندی به دیگران می شود .

خدمتگزاری سلمان فارسی : سلمان (ره) مدتی در یکی از شهرهای شام فرماندار بود ، سیره او در ایام فرمانداری با قبل از این مسئولیت هیچ فرقی نداشت . تهیه اسباب خانه بر عهده خودش بود ، یک روز در بازار می رفت ، مردی را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسی بود که آن را به خانه اش ببرد . سلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بی مزد قبول کرد که بارش را به خانه اش برساند . مرد یونجه را به پشت سلمان فارسی گذاشت و سلمان آن را می برد . در راه مردی آمد و گفت : ای امیر این بار را کجا میبری ؟ آن مرد صاحب یونجه وقتی متوجه شد که او امیر و فرماندار شهر است به دست و پای سلمان افتاد و طلب عفو کرد اما سلمان فارسی گفت این بار یونجه را به خانه ات می رسانم بعد کار سلمان که تمام شد به مرد صاحب یونجه گفت من به عهد خود عمل کردم و بار را به منزلت رساندم تو هم عهد کن که از دیگران بیگاری یعنی عمل بدون مزد نکشی و چیزی را که خودت می توانی ببری به مردانگی تو آسیبی نمی رساند و انجام بده ، کار عیب و نقص نیست .(1)

به قول فردوسی :   به خواب اندر است آنکه بیکار گشت         پشیمان شود چون که بیدار گشت

                      سپاهی و دهقان و بیکار شاه                  چنان دان که هر سه ندارند راه

سیره پیامبر (ص) در مورد کار و تلاش :

1-    خانه سازی : امام صادق (ع) به فردی که در اثر جهل و غرور ، تن به کار نمی داد و خود را نیازمند دیگران نموده بود ، فرمود : برو کار کن و در بالای سرت بار حمل کن و از مردم بی نیاز باش سپس به وی فرمود : همانا رسول خدا (ص) سنگ ها را به دوش خود حمل می کرد و دیوار خانه اش را خودش می ساخت .(2)

2-    باغداری : علی (ع) به سلمان فرمود : باغی را که پیامبر (ص) با دستان خودش ساخته و درخت های آن را کاشته است برای فروش به مشتریان عرضه کن ، سلمان باغ پیامبر (ص) را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت .(3)

1-    دامداری : روزی رسول خدا (ص) فرمود : تمام پیامبران الهی قبل از آنکه به مقام نبوت برسند مدتی چوپانی کرده اند ، ازپیامبر (ص) سوال شد : آیا شما نیز چوپانی کرده اید ؟ حضرت فرمود : بله من مدتی گوسفندان اهل مکه را در سرزمین قرارسط به چراگاه برده ام .(1)

2-    فعالیتهای اجتماعی : ساختن مسجد که اولین آن در مدینه مسجدی است بنام قبا که ساخته شد، راه سازی ، راه های عمومی آن که آب خراب کرده بود با چیدن سنگ تعمیر می کرد ، انجام کارهای منزل ، فعالیتهای گروهی و جمعی به همراه اصحاب آن حضرت

کار بهتر از صدقه خوردن : به پیامبر اکرم (ص) خبر دادند که یکی از مسلمانان مدینه تهیدست شده است ، فرمود : او را نزد من بیاورید .بعضی رفتند و او را آوردند . فرمود : آنچه در خانه داری به اینجا بیاور، آن مرد به خانه رفت و یک پلاس و یک کاسه برداشت و به حضور پیامبر (ص) آورد و حضرت آنرا برای فروش به مزایده گذاشت ، عاقبت شخصی به دو درهم خرید، پیامبر (ص) به آن مرد فرمود : یک درهم غذا برای خانواده ات است بخر و یک درهم دیگر را یک عدد تیشه خریداری کن . به دستور پیامبر (ص) آن مرد تیشه خرید و به بیابان رفت و با این تیشه هیزم جمع میکرد و آنها را می فروخت . بعد از پانزده روز وضع مالی او بهتر شد آمد پیش رسول اکرم (ص) ، آن حضرت فرمود : کار کردن و مزد کار گرفتن برای تو بهتر است از صدقه گرفتن و اینکار بهتر از آن است که در روز قیامت به محشر وارد شوی و نشانه زشت صدقه در چهره ات باشد .(2)



:: موضوعات مرتبط: اخلاقی , تلاش و کوشش , ,
:: بازدید از این مطلب : 1676
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : یک شنبه 1 تير 1393

درآمد : در قرآن کریم بیش از هشتاد آیه شرط سعادت و نیکبختی انسان و دست یافتن او به بهشت را دو چیز می داند : 1 – ایمان 2- کار شایسته (( عمل صالح )) ، اخلاق و عمل نیک شرط پذیرفتن اعمال مومن آمده است و این عمل بدست نمی آید مگر با تلاش و کوشش ، امروز یکی از موضوعاتی که دانستن آن برای یک مومن که اخلاق در کار یک ضرورت است لازم و ضروری است .

تعریف اخلاق : اخلاق جمع خلق است و به معنای عادت ، رویه و سجیه است و در اصطلاح علمای اخلاق عبارت از ملکات نفسانی است که دین ملکات نفسانی یا از فضایل مانند شجاعت ، سخاوت ، عفت ، صداقت و امانت است و یا از رذایل مانند دروغ ، بخل ، کینه و حسادت است .

اخلاق در حقیقت ملکاتی است که در نفس انسان حاصل می شود و بر سلوک و رفتار فرد تاثیر دارد و موضوع اخلاق ، روح انسان است که زیبایی و زشتی خلق از ویژگیهای روح است ، بنابراین می توان گفت که اخلاق یک حالت درونی است که آن را از رفتار و کردار فرد کشف می کنیم .

اخلاق به سه دسته تقسیم می شود :

1- اخلاق فردی : فرد در رفتار شخصی خود نسبت به خود و خانواده و شهروندان و تمام کسانی که با آنها در ارتباط است مسئولیت اخلاقی دارد . در این معنا اخلاق فردی بر هر نوع اخلاق دیگر تقدم دارد چون اخلاق فراتر از شغل است . انسانها در مشاغل خود باید اخلاقی باشند ،رفتار هر انسانی صرف نظر از منزلت و جایگاه اجتماعی و شغلی که دارد باید رذایل اخلاقی فردی مثل دروغ ، حسادت ، کینه و ... را از خود دور کند و در عوض صفات اخلاقی را در خودش گسترش دهد .

2- اخلاق شغلی : منظور از اخلاق شغلی ، مسئولیت اخلاقی فرد از حیث شغل است ، علاوه بر عنوان برخواسته از اخلاق فردی ، مسئولیت شغل نیز بر او اضافه می شود ، لذا هر شغلی به اقتضای حرفه ای ، مسئولیت های اخلاقی خاصی را می طلبد

3- اخلاق سازمانی: سازمان فراتر از افرادی که در آن کار می کنند هویت جمعی خاصی دارد که این هویت نه در تک تک افراد موجود است و نه با صرف جمع شدن افراد به دست می آید . سازمان به تناسب افراد و اشخاص قابل بازخواست هستند . یک سازمان در قبال افراد خود مسئولیت دارد .

نظر قرآن در مورد اخلاق انسانی :

1-    لزوم رعایت تعهد و میثاق : تعهد ایجاب می کند که انسان متعهد خود را وامدار عهد خویش بداند و به آن بدون هیچ کاستی وفادار باشد . در قرآن : (( یا ایها الذین امنوا اوفوا بالعقود)) ( ای کسانی که به خداوند ایمان آورده اید به عقد و عهدتان وفا کنید . (1)

1-    لزوم ادای امانت و حرمت خیانت : قبول پست و مقام به منزله پذیرش امانت جامعه است و ادای امانت واجب و خیانت حرام است . در قرآن : (( انا لله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها )) (1) (خداوند به شما امر می کند که امانت را به صاحب آن برگردانید ) . امانت ها ممکن است مادی و معنوی و نیز حقیقی و حقوقی باشد .

2-   قوام به قسط و عدل : برهر مسلمانی لازم است که عادل باشد و قیام به قسط بکند اما کارکنان باید بیشتر از دیگران در جامعه به عدالت در کار و رفتار سازمانی توجه کنند و در قرآن : (( یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط )) (2) ای مومنین برای اقامه قسط و عدم قوام باشید یعنی قیام و ایستادگی را رعایت کنید .

3-  پرهیز از تشویق و پاداش ناروا : توقع نا بجا و انتظار بی مورد کسی که کاری انجام نمی دهد و دوست دارد که همیشه مورد تشویق قرار بگیرد شایسته نیست و در قرآن : (( ولا تحسین الذین یفرحون بما اتوا و یحبون ان یحمدو ابها لم یفعلوا فلا تحسبتم بمفازه من العذاب ولهم عذاب الیم )) (3)( مپندارید کسانی که به آنچه کرده اند ( کم کاری) خوشحالند و دوست دارند در قبال کارهای نکرده تشویق شوند و از عذاب الهی رهایی یابند بلکه برای آنان عذابی است دردناک .

4-   خطر چاه دوستی و مال خواهی : فرزانه کسی است که وسیله را هدف پندارد و غیر از هستی محض و لقای خداوند که همان حقیقت هستی است ، چون خطر مال دوستی و جاه طلبی را در پی خواهد داشتاگر کسی به این صفت مبتلاء شد چیزی از ایمان از او باقی نمی ماند .رسول اکرم (ص) فرمود : دوستی مال و چاه ، دین فرد را از بین می برد و مثال دو گرگ خون آشام که به آسایشگاه گوسفند حمله می کند و ... (4)

چرا از کار کردن لذت نمی بریم ؟

1) نداشتن انگیزه کار و همت 2) مقایسه کار کردن خود با دیگران 3) خارج بودن کار از تخصص فرد 4) احساس مجبور بودن به کار کردن 5) نداشتن ارتباط کاری مفید با دیگران 6) احساس بی برکتی بودن کار 7) احساس منفی نگری به همگان 8) احساس غیر مفید بودن خود

اخلاق پسندیده : از احنفا بن قیس پرسیدند : از چه کسی حسن خلق را آموختی ؟ گفت : از قیس بن عاصم روزی در خانه اش نشسته بودم در این هنگام ، کنیز وی سیخ آهنی داغ که تازه با او گوشت کباب کرده بود در دست داشت ، گوشت ها را از سیخ جدا کرد و سیخ را به پشت سر انداخت ، ناگاه سیخ داغ به روی پسر قیس افتاد که همان دم ، او را کشت ، کنیز از این حادثه فوق العاده ناراحت شد و یقین پیدا کرد که مولا بیش دستور قتل او را می دهد ولی قیس با کمال بردباری به کنیز گفت : نترس تو را در راه خدا آزاد کردم . (5)

اصول اخلاقی در محیط کار :

 1) امانتداری : اگر انسان کار و مسئولیت خود را امانت بداند تلاش می کند حرمت آن را حفظ کند علی(ع)از کارگزاران خود می خواست : همانا کاری که به عهده توست ، طعمه ای برایت نیست ،بلکه امانتی است برگردنت (6)

) تعهد و تخصص : تخصص یعنی توان کار ، به طور طبیعی اگر هر مقدار مهارت در انجام کار بیشتر باشد خدمت بیشتری می توان به جامعه ارائه داد ، در نتیجه افراد جامعه افراد مومن و باتقوا خواهند بود .

3) حسن مسئولیت پذیری : مسئولیت پذیری در اخلاق کار ، اصل زیربنایی است چرا که هر نوع بی مسئولیتی خروج از فضائل ارزشی و دینی و اخلاقی است در نتیجه افراد جامعه طغیانگر می شود .

4) میانه روی در کارها : میانه روی و اعتدال در هر کاری هم زیبا و هم تاثیر گذار است . امام صادق (ع) فرمود : میانه رو و عفیف باش و از سستی و تنبلی دوری کن و برای کسب آنچه از روزی که که مومن را گریزی از آن نیست تلاش کن

5) انضباط کاری : انضباط کاری یعنی ، آراستگی ، نظم و تربیت و پرهیز از هرگونه بی سامانی در کار ، این کار از عمده ترین آداب اخلاق کاری است هیچ فردی بدون نظم و انضباط کاری به جایی و پیشرفتی نخواهد داشت .

6) داشتن وجدان کاری : وجدان کاری نوعی احساس پایبندی درونی به خاطر رعایت الزام های کمی و کیفی کار ، وجدان کاری برخاسته از نظام آفرینش و نظام اعتقادی حاکم بر فرد است و فرد خودش را موظف به رعایت آنها می داند چون باید پاسخگو باشد .

7) مهرورزی : انجام کار برای سازمان و اداره ای اگر از روی مهرورزی باشد این کار بالایی هنر در اخلاق کاری است این مهرورزی باعث پیوند دلها و جانها نسبت به همدیگر می شود .

8) حفظ حقوق دیگران : حفظ حقوق دیگران را به منزله حفظ حقوق خود دانستن نقش اصلی در نظام اداری و کار ایجاد می کند و امنیت و سلامت روحی و جسمی را برای دیگران به دنبال خواهد داشت .

9) به دنبال کار حلال  : کسب حلال خود عبادت است و در روایت آمده که عبادت ده جز است که 9 جزء آن کسب حلال است .

 

مولفه های معنوی موثر در اخلاق کاری :

1)     خلوص نیت درانجام کار و تلاش    2) داشتن روح توکل    3) استغفار و توبه    4) دعا

نبایدها در اخلاق کاری :

1)     به دنبال کارهای حرام نبودن      2) اخلاق خوب در کارها را عار ندانستن و اینکار را مایه ذلت ندانستن                    3  ) حرص زیاد نداشتن      4) افراط و تفریط در کار نداشتن     5) از صفت و رفتار چاپلوسی و تملق دوری کردن

 

نتایج پایبندی به اخلاق کاری :

1)     کار جوهر آدمی است ، در چهارچوب اصول اخلاقی اسلام ، استعدادها شکوفا می شود .

2)     اگر کار بر اساس اخلاق اسلامی باشد ، سازنده انسان است .ارتباط انسان و کار متقابل است .

3)     بشر در چهارچوب اخلاق کاری ، خشنود و کامیاب و برای وی لذت بخش می شود .

4)     پایبندی به اخلاق اسلامی کار ، زمینه های ارتقای شغلی افراد را افزایش می دهد .

5)     افراد خوش اخلاق کاری ، محبوبیت بیشتری پیش همگان دارند .

6)     کسانی که اخلاق خوب کاری دارند عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری دارند .

7)     نتیجه اخلاق کاری در جامعه ، زمینه تلاش و کوشش دیگران را نیز به دنبال خواهد داشت .

8)     آرامش روحی را برای افراد خوش اخلاق کاری به دنبال دارد و از اضطراب و نگرانی به دور هستند .

به قول حافظ :

به حسن خلق و وفا ، کس به یار ما نرسد             تو را در این سخن انکار ما نرسد

و در جای دیگر حافظ می گوید :

حسن مه رویان مجلس گرچه دل می برد و دین           بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود



:: موضوعات مرتبط: اخلاقی , اخلاق در کارها , ,
:: بازدید از این مطلب : 2712
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : یک شنبه 1 تير 1393

قناعت

قناعت از ماده قنع گرفته شده است و از نظر لغوي به معناي اكتفا كردن به اندك از آنچه مورد نياز انسان است و به معني زياده طلبي نداشتن در خرج و صرف مال و راضي شدن به اندازه زياد نيز گفته شده است و در اصطلاح شرعي ، ( صفتي است كه با تكرار و تمرين در انسان به صورت ملكه اي در مي آيد كه باعث خشنودي و راضي شدن به چيز كم و نگه داشتن نفس از زياده خواهي مي شود ، شرع مقدس حد و حدود هر چيز را در مصرف شخصي معين كرده است .

قناعت در آيات و روايات به معاني بسيار جالب اشاره شده از جمله :

1 ) حياة طيبه : در قرآن: (( من عمل صالحا من ذكرا و انثي و هومو من فلنجيه حياة‌ طيبه)) (1)  (هر مرد و زن با ايماني كه كار نيكي انجام دهد او را زندگي پاكيزه خواهيم بخشيد )

2 ) رستگار شدن : پيامبر اكرم (ص) فرمود : خوشا به حال آنكه با اسلام هدايت شود و معيشت او به حد كفاف باشد و قناعت كند .(2)

3 ) قناعت موجب عزت مومن مي شود  : حضرت علي (ع) فرمود : عزت و سربلندي نتيجه قناعت است . (3) پس ميوه قناعت عزت و آبرو براي انسان است .

4 ) قناعت موجب سبكي حساب روز قيامت مي شود :  حضرت علي (ع) فرمود : (( اقنع بما اوتيته حق عليك الحساب )) (4)    ( به آنچه داده شد قناعت ورز تا حساب روز قيامت بر تو سبك و آسان گردد .

5 ) قناعت باعث بي نياز انسان از مردم مي شود :  رسول خدا (ص) فرمود : هركه مي خواهد    بي نيازترين مردم باشد بايد به آنچه در دست خداست اعتمادش بيشتر از آنچه در دست ديگران است بوده باشد . (5)

6 ) قناعت ثروت بي پايان است : حضرت علي (ع) فرمود : هيچ گنجي غني تر از قناعت نيست . (6)

البته وا‍ژه هاي ديگري را هم معني قناعت كرده اند مثل: كفاف، اقتصاد، زهد، اقتصار(كوتاه وكم )

در دنياي امروز قناعت هيچ جايگاهي ندارد چرا كه زياده طلبي امروزه يك ارزش و اصل براي افراد مادي گراست و نيز دنياي امروز ملاك ارزش و برتري انسان را در پايمال كردن حقوق ديگران و رسيدن به خواسته هاي خود انسان مي داند و اين تفكر در غرب بسيار زياد و گسترش يافته است .قناعت با موضوعاتي از جمله رزق ، تلاش ، حرص و طمع و تقدير و سرنوشت نيز ارتباط دارد .

دين اسلام و قناعت :

دين اسلام فرد را براي بدست آوردن رزق و روزي خود ترغيب به تلاش و كوشش مي كند و از طرفي فرموده است خداوند روزي همه مخلوقات را بر عهده دارد و روزي همه جنبندگان را خداوند مي رساند.

 

 در قرآن آمده : فرزندانتان را از ترس گرسنگي نكشيد ما روزي آنها و شما را مي دهيم . (7) وعلي (ع) فرمود : روزي شما را خداوند ضمانت كرده است  و شما مامور به عمل هستيد . (8)البته در كنار اين ضمانت خداوند آنچه كه مهم است اين است كه مومن بايد تلاش و كوشش كند و فزوني نعمت نبايد وي را به  راحت طلبي بكشاند و به حرص و طمع متصف نشود و از راه حلال كسب درآمد كند و كسي نگويد چون خداوند روزي من را مقدر كرده و برايم می فرستد پس من كوشش نكنم .

فقير بودن با قناعت داشتن فرق مي كند ، ممكن است فردي داراي سرمايه و متاع دنيا باشد اما در عين حال اهل قناعت باشد و اسراف نكند ولي فردي هست كه محروم است از چيزهايي كه مورد احتياج و نياز اوست ، چنين فردي فقير خاصي است ، اگرچه همه انسان ها و موجودات در محضر خداوند فقير و محتاج هستند و غني مطلق فقط خداوند است كسي كه دلبسته مال دنیا شد دچار حرص و آز و طمع مي شود و از رسيدن به كمال الهي باز مي ماند ، يكي از راه هاي دلبستن زهد است و راه دوم الگوگيري از زندگي رسول خدا (ص) و بزرگان دين است ؛ اينها نمونه عملي در زندگي انساني اند و روش آنها ساده زيستي بوده است و هرگز دلباخته به دنيا نشده اند .

نشانه هاي افرادي كه قانع نيستند :

1 ) نگراني و تشويش خاطر  2) چشم طمع به مال ديگران  3) عدم امنيت در معيشت 4) احساس حقارت  5) آنچه دارد و راضي نيست  6) هميشه دست نياز به مردم دارد 7) اهل حرص و طمع  8) اهل گذشت نيست9) هرگز راضي به كمك رساني ديگران و نيازمندان ندارد .

نشانه هاي اهل قناعت :

1 ) آنچه از نعمت ها بهره مي گيرند شكر گزارند  2 ) هيچ وقت آنچه دارند از نعمت ها و سرمايه خود را مال واقعي نمي دانند  3) اهل بخشش و كمك به ديگران اند 4 ) به آنچه دارند راضي هستند  5 ) هرگز سرمايه خود را به رخ ديگران نمي كشند .

آثار و فوائد قناعت عبارتند از:

1)     آثار فردي : سلامت در دين ، اصلاح نفس ، راضي بودن به رضاي خداوند ، عزت مندي ، آسايش ، از ميوه هاي قناعت كردن فرد است و كسي كه قناعت پيشه باشد مي تواند نفس خود را اصلاح كند . به اندك راضي است و اين كار باعث مي شود كه بين مردم عزت نفس پيدا مي كند و از اضطراب و دلهره در امان است .

2)     آثار اجتماعي : اگر در جامعه اي قناعت رواج پيدا كند براي هميشه حق محرومان ضعيف هيچ وقت پايمال نمي شود ، در سايه چنين فرهنگي جامعه اي ايمن ، معتدل و مومن خواهيم داشت ، همه به حق خودشان راضي خواهند بود ، هدف از زندگي اجتماعي رعايت حقوق ديگران و عمل كردن به وظايف اجتماعي است .

توصيه مرحوم مدرس (ره) به دخترش :

شهيد سيد حسن مدرس (ره) نابغه جهاد و افشاگري بر ضد ظلم و ستم و قهرمان شجاعت و شهادت ، در ماه مبارك رمضان در تبعيد گاه خود ، كاشمر، توسط مزدوران رضاخان مسموم و به شهادت رسيد ، گفتني ها و حكايات در رابطه با اين مرد بزرگ بسيار است، ازجمله اينكه در پشت صفحه اول قرآني كه از او به يادگار مانده و نوه اش نگهداري مي كند ، به خط خود خطاب به دخترش چنين نوشته : فاطمه بيگم تو را به سه مطلب توصيه مي كنم : 1) نماز و قرآن را بخوان 2) براي پدر و مادرت دعا كن 3) در زندگي قناعت داشته باش (1)

به قول حافظ :    حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوي             كاين خاك بهتر از عمل كيمياگري

انواع حيات از ديدگاه اسلام :

اسلام براي انسان ها چند نوع حيات را ترسيم كرده است : 1) حيات دنيا (( زهرة الحياة الدنيا))(1)2) حيات برزخي ((‌من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون )) (2)  3) حيات معنوي و هدايت (( دعاكم لما يحييكم)) (3)  4) حيات اجتماعي (( ولكم في القصاص حياة )) (4)  5) حيات طيبه (( فلنيينه حياة طيبة ))

بسياري از صفات انسان از قبيل صبر ، رضا ، تسليم ، زهد ، تقوا ، حلم و ايثار و قناعت در سايه برخورد با تنگدستي ها است ، ناگواري ها سبب مقاومت و رشد مي شود. تفاوت مردم در رزق يكي از حكمت هاي خداوند است تا مردم نسبت به همديگر بيگانه نباشند و به همديگر نيازمند باشند و همه بتوانند تشكيل زندگي بدهند و صفات ايثار و سخاوت بين همديگر رواج پيدا كند و اگر اينها از لحاظ زندگي يكسان باشند اين صفات فوق تحقق پيدا نمي كند .

گفته شده كه مگس حريص ترين حشره است كه براي معاش خود روي ترشي و شيريني و آلودگي و زخم مي نشيند اما عنكبوت در گوشه اي به خود مي تند و هميشه قناعت دارد جالب اينكه خداوند فعالترين و حريص ترين حيوان را طعمه گوشه گيرترين موجود قرار مي دهد . مگس با پاي خود به سراغ عنكبوت مي رود و عنكبوت با تارهاي خود مگس را شكار مي كند . محال است كسي كه قناعت داشته باشد و نگران روزي خداوند و نعمت هاي او باشد .

زندگي با قناعت :

شيخ مفيد از محدثين و عالم وارسته در خواب ديد كه حضرت فاطمه زهرا (س) در حالي كه دست امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را در دست داشت ، پيش او آمد و رو به او عرضه داشت : يا شيخ ، به اين دو كودك فقه را تعليم بده . شيخ مفيد ره از خواب بيدار شد ، تعجب كرد از اين كه فاطمه زهرا (س) به همراه دو فرزندش بيايد و بگويد به آنها تعليم بده . روزي شيخ مفيد در جلسه درس نشسته بود ، ناگهان زني را ديد كه دست دو پسرش را در دست  داشت و در برابرش ايستاده بود . زن به شيخ مفيد ره گفت : ياشيخ به اين دو كودك سيدرضي و سيد مرتضي فقه را تعليم بده . شيخ مفيد (ره) كه تعبير خوابش را دريافته بود ، آن دو كودك را به بهترين وجه پرورش داد تا جايي كه هر دو از مفاخر جهان اسلام و تشيع گرديدند .

روزي شيخ مفيد (ره) مقداري سهم امام به اين دو كودك داد كه به مادرش بدهند ، مادر آنها پول را قبول نكرد و گفت : سلام مرا به شيخ مفيد (ره) برسانيد و بگوييد پدرمان مغازه اي به ارث گذاشته است ، مادرمان مال الاجاره اين مغازه را مي گيرد و خرج مي كند لذا احتياج زيادي نداريم و با قناعت زندگي مي كنيم .

رسول اكرم (ص) فرمود :

                                                                     (( كن قنعا تكن اشكرالناس ))

( قانع باش تا شاكرترين مردم باشي )



:: موضوعات مرتبط: اخلاقی , قناعت , ,
:: بازدید از این مطلب : 3233
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : موعظه
ت : یک شنبه 1 تير 1393

متن سخنرانی زیبای استاد علی اکبر داراب کلائی با موضوع شکرگزاری

شكرگزاري

شكر در لغت به معناي تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و كردار است . شكرگزاري با قلب ، زبان و عمل در روايات نيز به همين معني آمده است . امام صادق (ع) مي فرمايد : هركس نعمت خدا داده را با دل بشناسد شكرش را ادا كرده است و نيز فرمود : شكر نعمت ، دوري از كارهاي حرام است و شكر كامل ، گفتن :(( الحمدلله رب العالمين ))  است . (1)

مراتب شكر

سه مرحله دارد : قلب ، زبان ، عمل .

الف )شكر قلبي :  قلب ((‌سپاسگزار )) همواره ياد نعمت و بخشش (( نعمت گستر)) و بزرگداشت وتعليم اوست و در برابر بزرگي و توجه او اظهار كوچكي و نياز مي كند و با تفكر به كارهاي بزرگ و مخلوقات خداوند ، خيررساني به بندگانش و خضوع و خشوع خود مي افزايد .

ب) شكر زباني :  آن است كه شكرگزار به تمجيد و ثناگويي و تسبيح نعمت دهنده مي پردازد و در حد توان خود به زبان مي ستايد . 

ج) شكر عملي :   سپاسگزاري در برابر نعمت گستر است كه نعمت گيرنده بايد تلاش كند نعمتهاي خداوند را در راه نافرماني او به كار نگيرد بلكه براي اطاعت و عبادت از وي كمك بگيرد .

تشويق به شكر گزاري :  در آيات قرآن و روايات به شكرگزاري و تشويق فراوان سفارش شده است ، در قرآن كريم آمده  (( يا ايها الذين امنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم و اشكروا الله ان كنتم اياه تعبدون )(2).( اي كساني كه ايمان آورده ايد از آن پاكيزه هايي كه روزي شما كرده ايم بخوريد و اگر خدا را مي پرستيد سپاسش را بجاي آوريد و در جاي ديگر فرمود : (( و من يرد ثواب الاخره نو ته منها و سنجزي الشاكرين )) . ( هركس خواهان پاداش آن جهان باشد به او مي دهيم و شاكران را پاداش خواهيم داد . (3)

امام صادق (ع) فرمود : درتورات نوشته است ، كسي كه به تو نعمت داد سپاسگزار و هركس از تو سپاسگزاري كرد نعمت بده زيرا با سپاسگزاري نعمتها نابود نگردد و با نا سپاسي پايدار نماند ، سپاسگزاري مايه افزايش نعمت و ايمني از دگرگوني است . (4)

الگوهاي شاكران :

1)     حضرت نوح (ع) :  خداوند در قرآن حضرت نوح (ع) را با صفت (( شكور )) يعني بسيار سپاسگزار ستوده و فرمود : (( انه كان عبدا شكورا )).(5) ( به حق نوح بنده اي بسيار سپاسگزار بود )

2) حضرت ابراهيم (ع) :حضرت ابراهيم (ع)در ميدان مبارزه با شرك و كفر يك تنه در برابر همه بت پرستان ايستاد ، نظام توحيدي را بنا نهادو از آتش نمروديان ذره اي نهراسيد و در راه دين خداوند شكنجه هم ديده است ، به راستي وي نمونه و الگوي شاكران است و در قرآن آمده : (( ان ابراهيم كان امه قانتا لله حنيفا و لم يك من المشركين * شاكرا لا نعمه اجتباه و هذاه الصراط المستقيم ))  (1)

همانا ابراهيم (ع) چون امتي پاك به فرمان خدا بر پاي ايستاد و از مشركان نبود ، سپاسگزار نعمتهاي خدا بود ، خداوند او را برگزيد و به راه درست هدايتش كرد .

3)حضرت محمد (ص) :رسول خدا (ص) در همه فضايل انساني از ديگران برتر و در مقام شكرگزاري نيز بنده اي بسيار سپاسگزار بود امام باقر (ع) فرمود : روزي يكي از همسران رسول خدا به آن حضرت عرض كرد خداوند گذشته و آينده تو را مشمول رحمت خويش قرار داده است ، چرا اينقدر خود را در زحمت عبادت مي افكني ؟ حضرت پاسخ داد : آيا بنده اي بسيار شكر كننده نباشم ؟ (2)

اهل بيت (ع) هم مثل رسول خدا (ص) با همه وجود خودشان سپاسگزار نعمتهاي خداوند بودند به گونه اي كه خداوند سپاس آنها را پذيرفت : (( وكان سعيكم مشكورا )) (3)

شكر نعمت و افزوني نعمت :

روزي عيسي (ع) در سير و سياحت خود مردي نابينا را ديد كه علاوه بر كوري ، به بيماري جذام نيز مبتلا بود و بدنش از دو طرف فلج است و زمين گير مي باشد و در عين حال مكرر مي گويد (( خدا را  شكر كه مرا از بسياري بيماري ها حفظ نمود عيسي (ع) به او گفت : ( تو به هر بلايي مبتلا شده اي پس به كدام بلا گرفتار نيستي كه خيال شكر مي كني ؟ )) نابينا گفت : من از آن كسي كه مانند من معرفت به خدا ندارد بهترم ، از اين رو شاكر هستم .حضرت عيسي (ع) گفت : راست گفتي، دست خود را به من بده او دستش را به عيسي (ع) داد ناگهان به اعجاز  عيسي (ع) او از همه بيماري ها آزاد شد و زيباترين شكل را پيدا كرد و از آن پس رفيق عيسي (ع) بود . (4)

نمونه هاي شكر:

1)    نماز :بهترين نمونه شكر عملي نماز است خداوند در قرآن به رسول خدا (ص) فرمود : به شكرانه اينكه ما به تو كوثر و خير كثير داده ايم ، نماز برپا كن . ( انا عطيناك الكوثر فصل لربك وانحر)

2)    روزه :پيامبران الهي به شكرانه نعمت هاي خداوند روزه مي گرفتن .

3)     خدمت به مردم :در قرآن آمده : (( ولا ياب  كاتب  ان  يكتب كما علمه الله )) (5) اگر بي سواد از با سوادي درخواست نوشتن كرد سر باز زند و به شكرانه سواد نامه او را بنويسد .

1)     قناعت :رسول خدا فرمود : ( قانع باش تا شاكرترين مردم باشي ).

2)     يتيم نوازي :خداوند در قرآن به پيامبر اكرم ( ص ) فرمود : (( فا اليتيم فلا تنهر )) (1)  به شكرانه آنكه يتيم بودي و ما به تو ماوا داديم .

3)     كمك به محرومان : خداوند در قرآن به پيامبر اكرم (ص) فرمود : (( و اما السائل فلا تنهر )) (2)به شكرانه اينكه نيازمند بودي و ما تو را غني كرديم فقيري را كه به سراغت آمده از خود دور نكن .

4)    تشكر از مردم : خداوند در قرآن به پيامبر اكرم (ص) فرمود :(و صل عليهم ان صلاتك سكن لهم) (3)براي تشكر و تشويق زكات دهندگان برآنان درود بفرست زيرا درود تو ، آرام بخش آنان است.

سعدي مي گويد :   از دست و زبان كه برآيد        كز عهده شكرش به درآيد

برخي از ناهنجاري هاي كفران نعمت :

1)   ناسپاسي :انسان ناسپاس بي كفايتي خودش را اپبات مي كند ، چرا كه عقل و وجدان انسان مي گويد كه نعمت پذير بايد سپاسگزار باشد .

2)   زوال نعمت :كفران نعمت ، سبب بي ثباتيو ناپايدارينعمت ها مي گردد و خير و بركت را از بين ميبرد همان گونه كه سپاسگزاريسبب بقا و افزودننعمت مي شود .

3)  كم شدن احسان و نيكي :اثر ديگر كفران نعمت ، رخت بستن خير و احسان از جامعه است که صاحبان

نعمت را دلسرد مي كند و از كمك به ديگران دست مي كشند .

4)  عقوبت سريع :اثر ناهنجار ديگر كفران نعمت ، تسريع در عذاب و بلاء الهي بر بندگان ناشكر است . رسول خدا فرمود : (( اسرع الذنوب عقوبه كفران النعمه )) (4)(سريع ترين گناهان در عقوبت ، كفران نعمت است)

فوايد شكر گزاري :

1)     شكر نعمت ها مانع عذاب الهي مي شود;در قرآن : (( ما يفعل الله به عذابكم ان شكرتم وامنتم ... )) (5) . (خدا چه نيازي به مجازات شما دارد اگر شكر گزاري كنيد و ايمان آوريد؟

2)      شكر باعث افزايش نعمت ها مي شود ;در قرآن : (( لئن شكرتم لازيدنكم ...))(6)

( اگر شكر گزاري كنيد بر نعمت هاي شما خواهيم افزود )

3)     شكر لازمه عبادت خدا ;در قرآن : ((  كلوا من طيبات ما رزقنكم و اشكرو الله .... ))(7)

4)     شكر خداوند ذكر است ;در قرآن : (( فاذكروني اذ كركم واشكرو الي ... )) (8)

( پس به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم و شكر مرا گوييد )

 



:: موضوعات مرتبط: اخلاقی , شکرگزاری , ,
:: بازدید از این مطلب : 3256
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : شنبه 31 خرداد 1393

متن سخنرانی زیبای حجت الاسلام علی اکبر داراب کلائی با موضوع نعمت

نعمت

اهميت توجه به نعمتها

در حقيقت انگيزه توجه به نعمتهاي خداوند بخاطر پنج هدف است كه عبارتند از : 1) شكرگزاري 2)هدايت 3) تفكر 4) تسليم در برابر دعوت حق 5) تذكر و يادآوري . بدون شك همه اين موارد با هم پيوند دارند انسان ابتدا تفكر و انديشه ميكند هر وقت فراموش كرد يادآوري مي نمايد . بدنبال آن حس شكرگزاري در مقابل بخشنده نعمتها در او پيدا مي شود ، سپس راه هدايت براي وي نمايان مي گردد و سرانجام در برابر فرمانش تسليم مي گردد و به اين ترتيب هدف هاي پنج گانه فوق حلقه هاي تكامل زنجيره اي انسانند كه بدون شك اگر اين مسير بطور صحيح پيموده شود نتايج پر باري دارد .

برشمردن اين نعمتها گاهي به صورت جمعي و گاهي به صورت انفرادي مي باشد ، اگرچه خداوند در بابر نعمت هايي كه به ما مي بخشد نياز به شكرگزاري ندارد و اگر دستور به شكرگزاري داده بخاطر بعد تربيتي انسان است .

شكرنعمت هاي خداوند سه مرحله دارد : 1) بفهميم كه بخشنده نعمت كيست ؟   2 ) زبان است كه از طريق گفتار مي توان نعمت هاي خداوند را يادآور شد . 3 ) در مقام عمل است يعني هر نعمتي براي چه هدفي خلق شده است و خداوند به چه دليل آن نعمتها را خلق كرده است .

در اكثر قريب به اتفاق قرآن و به ويژه سوره الرحمن تذكر و يادآوري به نعمت هاي خداوند آمده است به همين جهت از يك طرف با لفظ (( الرحمن )) شروع مي شود كه رحمت است و از طرف ديگر مكرر مانند يك ترجيع بند 31 بار آيه (( فباي الاء ربكما تكذبان )) ذكر شده است كه مخاطب آن جن وانس است ، پس به كداميك از نعمتهاي خداوند تكذيب مي كنيد ؟ يعني كداميك از نعمتهاي خداوند را مي توانيد انكار كنيد ؟ در واقع نعمت هاي خداوند را چه ذهنا و چه فكرا و چه عملا هيچ وقت انكار نكنيد و هميشه به نعمت هاي خداوند توجه كنيد .

برشمردن نعمت هاي خداوند در آيات الهي هم مكرر ياد وتذكر داده شده است ، بخاطر منت گذاري و كسب وجهه و مانند اينها نيست كه خداوند برتر و بالاتر از همه است بلكه به سبب طريق روشن و هدايت در مسير برنامه هاي سازنده تربيت است . برنامه هايي كه انسان را به مرحله تكامل چه از نظر معنوي و چه از نظر مادي برساند . در قرآن در آخر برخي آيات اين جمله آمده است : ((لعلكم تشكرون ، لعلكم تهتدون ، لعلكم يتفكرون ،لعلكم تسلمون ، لعلكم تذكرون ))                  راستي چرا خداوند به ما چشم داده است ؟ چرا نعمت شنوايي و گويايي بخشيده است ؟ چرا به ما دست و پا داده است ؟ و چرا ...  . آيا جزاين بوده كه عظمت خداوند را در جهان ببينيم و راه زندگي را بشناسيم و با اين نعمتها در مسير تكامل قرار بگيريم ، حق را درك كنيم و از آن دفاع كنيم ؟

اگر اين نعمتهاي خداوند را در مسير واقعي خودش مصرف كنيم در واقع اين همان شكر عملي است .

سرانجام كفران نعمت ها :

خداوند در سوره ابراهيم آيات 28 تا 30 مي فرمايد :

(( الم تر الي الذين بدلوا نعمت الله كفرا و احلوا قومهم دار البوار * جهنم يصلو نها و بئس القرار * و جعلوالله اندادا ليضلوا عن سبيله في تمتعوا فان مصير كم الي النار .))

( آيا نديدي كساني را كه نعمت خدارا به كفران تبديل كردند و جمعيت خود را به نيستي و نابودي كشاندند ، دارالبوار همان جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مي شوند و بد قرار گاهي است و...)

تعصب كوركورانه و نپذيرفتن وجود پيامبر (ص) و هدايتگري صالحان و دوري از آنها باعث كفر آنها شده است . در عصر كنوني ما با پيشرفت علم و صنعت ، نعمتهاي خداوند به دست بشر مهار شده است و در مسير منافع بشر قرار گرفته است . اكتشافات علمي و اختراعات صنعتي چهره جهان را دگرگون كرده است و بارهاي سنگين از روي دوش انسانها برداشته است و بر دوش چرخ هاي كارخانه هاقرار گرفته است ، بخاطر تغيير اين نعمتهاي بزرگ مادي و معنوي به كفران نعمت و اسراف هاي بي مورد، برخي افراد جامعه را به انسانهاي طغيانگر ظالم تبديل كرده است .

علت ناسپاسي انسان ها :

1)     ناديده گرفتن نعمت هاي الهي 2) اسراف در زندگي تجملي 3) قناعت نداشتن در زندگي در بعد مادي 4) آرزوهاي طولاني و بي هدف 5) نداشتن الگوي خوب در زندگي 6) توجه و غرق شدن در هواي نفساني و تمايلات شهواني 7) داشتن دوستان ناباب و غير صالح 8) دوري از معنويت   9) بي توجهي به سفارش انبياء و ائمه (ع) 10) نااميدي از رحمت وعنايت خداوند در زندگي و كار روزمره 11) دوري از آموزه هاي ديني و اسلامي 12) غرور و خود ستائي انسان ها در نعمت

حضرت علي (ع) در حديثي شريف فرمودند : براي نعمت ها ، پيش از آن كه از شما جدا شوند ، همدمي نيكو باشيد زيرا نعمت ها مي روند و به نحوه رفتاري كه همدمش با آن كرده است گواهي مي دهند . (1)

وظيفه مومن در برابر نعمت ها :

1)     شناخت نعمت هاي خداوند و آنها را مالك حقيقي نداند . 2) در باربر نعمت هاي خداوند بذل نعمت داشته باشد . 3) خودش سبب زوال نعمت الهي نشود . 4) استفاده صحيح از نعمت ها و آنها را در راه معصيت هزينه نكردن . 5) شكر نعمت ها سبب ازديادي آنها مي شود .

نمونه اي از نعمت هاي خداوند در قرآن كريم :

1) آسمان (( خلق السماوات ))  2) زمين (( والارض ))  3) چهارپايان (( والانعام ))                              4) پوشش (( لكم فيهادف )) 5) گوشت (( منها تاكلون )) 6) جمال وزيبايي (( فيها جمال ))  7) هدايت  (( قصدالسبيل ))  8) آب (( منه شراب ))9) مراتع (( فيه تسيمون ))        10)  ميوه ها (( ومن كل الثمرات )11) شب و روز (( و سخر لكم الليل و النهار )) 12) خورشيد و ماه (( والشمس والقمر ))  13) دريا و جواهرات دريايي (( سخر البحر ))                                     14) راه ها (( وسبلا ))  15) شير خالص (( كبنا خالصا ))   16) همسر (( من انفسكم ))         17) فرزندان و نوه ها  (( من ازواجكم ))  18) كوه ها (( من الجبال اكنانا ))

همنشين حضرت داود (ع) در بهشت :

 روزي حضرت داود (ع) در مناجاتش از خداوند خواست همنشين او را در بهشت به وي معرفي كند . از جانب خداوند ندا رسيد كه : (( فردا از دروازه شهر بيرون برو اولين كسي كه با او برخورد نمايي همنشين تو در بهشت مي باشد . روز بعد ، حضرت داود (ع) به اتفاق پسرش سليمان از شهر خارج شدند و پيرمردي را ديدند كه پشته هيزمي از كوه پايين آورد تا بفروشد . پير مرد كه متي نام داشت كنار دروازه شهر فرياد زد : كيست كه هيزم بخواهد ؟ يك نفر پيدا شد و هيزمش را خريد. حضرت داود (ع) پيش او رفت و سلام كرد و گفت : آيا ممكن است امروز مارا مهمان كني ؟  پيرمرد گفت مهمان حبيب خداست بفرماييد . پيرمرد با پولي كه از فروش هيزم به دست آورده بود مقداري گندم خريد وقتي آنها به خانه رسيدند، پيرمرد گندم را آرد كرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلوي مهمان هايش گذاشت . وقتي شروع به خوردن كردند ، پيرمرد هر لقمه اي كه به دهان مي برد ابتدا بسم الله الرحمن الرحيم و در آخر الحمدلله مي گفت و بعد از غذا دست به طرف آسمان بلند كرد و گفت : هيزمي را كه فروختم ، درختش را تو كاشتي و بزرگ كردي ، تو آن درخت را خشك كردي ، نيرو كندن هيزم را تو به من دادي ، مشتري را تو فرستادي كه هيزم ها را بخرد و گندمي را كه خورديم ، بذرش را تو كاشتي ، وسايل آرد كردن و نان پختن را نيز تو به من دادي ، در برابر اين نعمت ها من چه كرده ام ؟ پيرمرد اين حرف ها را مي زد و گريه مي كرد . داود (ع) نگاه معني داري به پسرش كرد ، يعني همين است علت اين كه او با پيامبران محشور مي شود . (1)

 

انسان در برخورد با نعمت ها چهار حالت دارد :

 

1)      حسادت     2 ) بخل     3) ايثار     4) غبطه

 

انسان پيش خود مي گويد : حال كه ما فلان نعمت را نداريم ، پس ديگران هم نداشته باشند در نتيجه حسادت مي كند ، گاهي مي گويد ما برخوردار از اين نعمت باشيم اما ديگران نبايد برخوردار باشند در نتيجه بخل پيدا مي كند ، گاهي مي گويد ديگران از نعمت برخوردار باشند اگرچه به قيمتي كه ما محروم باشيم در نتيجه ايثار پيدا مي كند ، گاهي مي گويد ديگران از نعمت برخوردارند اي كاش ماهم بهره مند مي شديم در نتيجه غبطه پيدا مي كند .

 

نمونه اي از كفران نعمت :

 

رسول اكرم (ص) فرمود : در روزگار گذشته قوم دانيال نبي بر اثر كفران نعمت دچار قحطي شدند و كارشان به آدم خواري كشيد ، زن بچه داري به زن ديگري كه او نيز فرزند داشت پيشنهاد كرد كه فلاني بيا امروز من بچه خود را مي كشم و هردو نفر گوشتش را مي خوريم و روز بعد تو بچه ات را بياور و بكش تا هر دو او را بخوريم ، هر دو قبول كردند . زن اول كه خودش پيشنهاد دهنده بود از فرزندش دل كند و هردو نفر طفلش را قطعه قطعه كردند و خوردند ، نوبت بعد كه گرسنه شدند زن اولي به دومي گفت فرزندت را بياور و بكش ، زن دوم نپذيرفت و ازكشتن فرزند خود امتناع كرد و كارها آنها به دعوا كشيد و براي حكميت به دانيال نبي (ع) مراجعه كردند . دانيال نبي از شنيدن اين خبر خيلي سخت ناراحت شد و گفت: كار گرسنگي به اينجا كشيده است ؟ گفتند : بلي از اين هم سخت تر شده است . دانيال دست به دعا برداشت و از پيشگاه الهي درخواست تفضل و رحمت كرد و خداوند قحطي را برطرف كرد . (2)

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: اخلاقی , نعمت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1779
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : موعظه
ت : شنبه 31 خرداد 1393

متن سخنرانی استاد علی اکبر داراب کلائی با موضوع رزق و روزی :

رزق و روزي

وا‍ژه هاي كليدي :رزق ، انواع رزق ، رزق كريم ، انفاق رزق ، طيبات رزق ، رزق بي حساب ، رزاقيت خداوند ، طلب رزق ، تقدير معيشت

معناي رزق :گاهي بر عطاي جاري در دنيا يا آخرت گفته مي شود و گاهي به بهره و نصب و گاهي آنچه به شكم جاندار مي رسد و با آن تغذيه مي كند اطلاق مي شود . رزاق به خالق رزق و عطا كننده رزق و آن كسي كه سبب رزق مي شود هم گفته مي شود بنابراين رزاق در حقيقت خداوند تبارك و تعالي است و به انساني كه در وصول رزق سبب مي شود هم گفته مي شود ، ولي رزاق به جز خداوند به كسي ديگر گفته نمي شود ، رزق در تعبيري به معناي روزي و هرچيزي كه از آن نفع بردارند ودر تعبير ديگر به آميزه اي از عطا و بخشش نيز گفته مي شود .

رزاق :در قرآن كريم :   ((  ان الله هوالرزاق ذوالقوه المتين )) ( 1 )همانا خداوند بسيار روزي دهنده و صاحب نيروي استوار است .

آنچه از اين آيه حاصل مي شود اينكه رزق در حقيقت جز به خداوند نسبت داده نمي شود ، زيرا مقام ، مقام حصر است منحصر كردن رزاقيت در خداوند و نيز آيه ديگر :(( وارزقوهم فيها واكسوهم )) ( 2)از مال سفيهان به اندازه نيازشان به آنها روزي و پوشاك بدهيد . پس تنها خدا رزاق است .

انواع رزق :

رزق بر حسب اعتبارات به انواع مختلف تقسيم مي شود :

الف ) رزق حلال و رزق حرام :

رزق حلال : به رزقي گفته مي شود كه از طريق مشروع (( طبق نظر دين )) به دست آمده باشد .

رزق حرام : به رزقي گفته مي شود كه از طريق نامشروع برخلاف نظر دين به دست آمده باشد .

رسول اكرم ( ص ) فرمود : (( العباده سبعون جزء و افضلها جزء طلب الحلال )) ( 1)عبادت هفتاد بخش است و بهترين بخش آن طلب رزق حلال است همچنين آن حضرت فرمود :(( من اكل من كديده حلالا فتحله ابواب الجنه يدخل من ايهاشاء ))هركس از دسترنج خود به طور حلال روزي بخورد خداوند درهاي بهشت را به روي او مي گشايد كه از هردري مي خواهد وارد شود و در جاي ديگر فرمود : (( طلب الحلال فريضه علي كل مسلم و مسلمه ))طلب روزي حلال بر هر مرد و زن مسلماني واجب است .رسول اكرم ( ص ) درباره رزق حرام فرمود : (( من اكتسب مالا من غير حله كان زاده الي النار ))(2)هركس مالي را از غير حلال به دست آورد ، همان توشه او به سوي آتش دوزخ است .

سوال :  اگر روزي دهنده هر بنده اي خداوند است و آن بنده اگر از راه حرام كسب معاش كند آن فرد گناهكار است و بازهم خداوند روزي وي را عطا مي كند ؟پاسخ : رازقيت عامي كه خداوند در قرآن (( وما من دابه في الارض الاعلي الله رزقها )) (1) بيان فرموده برحسب تكوين است نه تشريع . همه موجودات عالم كه خلق شده اند خداوند راه استفاده از آنها را به آدم ياد داده است ، پس خداوند رازق و رزاق همه چيز و همه است چه كافر و چه مومن و ...  .اما از لحاظ تشريع خداوند مقرر نموده كه اين نعمتهاي الهي را از راه مشروع بدست آورند در اين صورت رزق به صنف حلال متصف مي شود

ب ) رزق  طالب و رزق مطلوب :ا

مام علي (ع) در وصيت نامه خود به فرزندش امام مجتبي ( ع ) مي فرمايد : (( واعلم يا بني ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فان لم تاتهاتاك )) اي فرزند من روزي بر دوقسم است ، يكي آن كه تو در پي آني و ديگري آنكه او به دنبال تو مي گردد كه اگر تو به سوي او نروي او به سوي تو مي آيد .

ج ) رزق تكويني و رزق تشريعي :

خداوند در عالم وجود هر موجودي را كه آفريده و نياز به تامينزندگي دارد اسباب طبيعي بدست آوردن امكانات زندگي را براي همگان فراهم كرده است و اين رزاقيت عام خداوند است كه همه موجودات از آن بهره مي گيرند و اين كرم خداوند است ، ولي خداوند براي بشر در رابطه با چگونگي بدست آوردند اين روزي مقررات و احكامي قرار داده است كه اگر از راه خودش و آن مقرر ات بدست بياورند آن رزق حلال است و اگر اينگونه نباشد حرام است .

د ) رزق كريم :

در مواردي از قرآن كريم از بعضي از روزيها به (( رزق كريم )) ياد شده است علامه طباطبائي ( ره ) مي نويسد : خداوند از روزي كريم،بهشت و نعمت هاي بهشت را در مواردي از كلام خود اراده كرده است . مانند : آيه كريمه ((‌فالذين امنوا و عملو الصالحات لهم مغفره و رزق كريم .(2)رزق كريم آن روزي است كه همراه با كرامت باشد و روزي بهشتيان است چون بهشت پاداش اهل تقوا است و خداوند بيشتر كرامت را به اهل تقوا داده است و مقابل رزق كريم براي بهشتيان رزق دوزخيان است كه اهل جهنم اند . خداوند مي فرمايد : (( ان شجره الزقوم طعام الاثيم .. )). (3)( درخت زقوم خوراك دوزخيان است .)

ه ) روزي گشاده و روزي تنگ :

در قرآن كريم آمده : (( الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر )) (4)خداوند روزي هركس را كه بخواهد گشاده مي كند و روزي هركس را بخواهد تنگ مي گرداند . فراخي و تنگي روزي به دست خداست و قرآن آن را به يك امر قطعي و مشهود براي انسان ياد مي كند البته همه اين كسب روزي بستگي به تلاش افراد دارد ، در كتب حديث و روايات فراواني درباره اعمالي كه روزي را وسعت مي بخشد ويا اعمالي كه موجب فقر و تنگي روزي مي شود آمده است ، در كتاب سفينه البحار حدود 40 عمل را ياد آور مي كند كه در وسعت روزي موثر است از جمله آنها : صله رحم ، حسن رفتار با همسايه

  تعقيب نماز صبح و عصر ، صبح زود براي طلب روزي رفتن ، همواره با طهارت بودن ، نماز جماعت ،ترك حرص ، شكر نعمت ، اجتناب از قسم ، دروغ ، شستن دست قبل از غذا خوردن ، هر روز 30 مرتبه گفتن سبحان الله ، استغفار و نماز شب و ... (1)

عواملي كه موجب فقر و تنگي روزي مي شود : قسم دروغ ، زنا ، عادت به دروغ ، استماع قناء ، اندازه گيري نكردن درمعيشت ، ترك صله رحم ، خواب بين نماز مغرب و عشاء و پيش از طلوع خورشيد ، ظروف ناشسته در شب گذاردن ، كوتاهي در نماز اول وقت .امام علي (ع) در وصيت نامه خود به فرزندش امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايد :

((ثم جعل في يديك مفاتيح خزائنه بما اذن لك فيه من مسالته فهتي شئت استفتحتبا لدعاء ابواب نعمه)(2)( آنگاه خداوند كليدهاي خزينه هاي خود را در دو دست تو قرار داد بدينگونه به تو اجازه داد كه از او مسالت نمايي ، پس هرزمان بخواهي مي تواني به وسيله دعا درخواست كني كه درهاي نعمت را به روي تو بگشايد . )

و) رزق حَسَن :

در برخي از آيات قرآن رزق را به صفت حسن ستوده است مانند : گفتگوي شعيب پيامبر باقوم خود : (( ياقوم ارايتم ان كنت علي بينه من ربي و رزقا حسنا )) اي قوم من خبر دهيد اگر من بر دليل آشكار از جانب خداوند باشم و روزي نيكويي به من داده باشد و تفسير الميزان در ذيل آيه شريفه آمده كه مراد از رزق  حسن ، وحي نبوت  است كه مشتمل بر اصول معارف و شرايع است . )(3)

از مجموع آيات و روايات بدست مي آيد كه رزق حسن ، رزقي است كه ازآلودگي منزه و يا از معنويت والايي برخوردار باشد . امام موسي كاظم (ع) فرمود) من در برخي از زمين هاي كشاورزي ام كار ميكنم تا آن كه عرق از بدنمسرازير مي شود در حالي كه هستند كساني كه به جاي من كار كنند و مرا از كار كردن بي نياز كنند ولي من كار مي كنم تا خداوند ببيند كه من در جست و جوي روزي حلالم  ) ( 4 )

مكاشفه علامه طباطبايي (ره) :

مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبايي (ره) مي فرمايد : (( در سالهايي كه در حوزه نجف بودم و به تحصيل علم مشغول بودم مرتب از جانب وصي مرحوم پدرم هزينه تحصيل من به نجف مي رسيد . يك وقتي كه در يك مساله علمي دقيق مشغول فكر بودم ناگهان توجه به پول و وضع روابط ايران و عراق رشته طلب را از دستم گرفت و به خود مشغول كرد . چند دقيقه اي بيشتر طول نكشيد كه شنيدم درب منزل را مي كوبند ، مردي را ديدم بلند بالا با محاسني حنايي و لباسي كه شباهت به لباس روحاني عصير حاضر نداشت و قيافه اي جذاب داشت به من گفت : من شاه حسين ولي هستم خداوند مي فرمايد : در اين مدت هجده سال كه گذشته است آيا تا به حال تورا گرسنه گذاشته ام كه درس و مطالعه ات را رها كرده اي و به فكر روزي ات افتاده اي؟ خداحافظي كرد و رفت .

از نجف به تبريز برگشتم و بر حسب عادت نجف بين الطلوعين قدم ميزدم . روزي از قبرستان كهنه تبريز مي گذشتم به قبري برخوردم كه از ظاهرش پيدا بود قبر يكي از بزرگان است وقتي سنگ قبر را خواندم ديدم قبر مردي دانشمند بنام (( شاه حسين ولي )) است و حدود 300 سال پيش از آمدن به درخانه من از دنيا رفته است . (5)

    و به قول سعدي :

مخور گول ابليس تا جان دهد                                 هرآنكس كه دندان دهد نان دهد

                            تواناست آخر  ،   خداوند روز                               كه روزي رساند تو چندان مسوز

 



:: موضوعات مرتبط: اخلاقی , رزق و روزی , ,
:: بازدید از این مطلب : 6543
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : شنبه 31 خرداد 1393
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentAvator->
<-CommentAuthor-> در تاریخ : <-CommentDate-> - - گفته است :
<-CommentContent->

<-CommentPage->

(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');