
پاكى و آبرو:
امام صادق عليه السلام مىفرمايد : در زمانهاى گذشته جوانى بود وارسته ، از گناه پيراسته ، به حسنات الهى و
كمك به درمانده راه :
اليسع بن حمزه مىگويد: من در مجلس حضرت امام رضا عليه السلام بودم و با آن حضرت گفتگو داشتم، گروه بسيارى در محضر حضرت جمع بودند و از آن بزرگوار از حلال و حرام مىپرسيدند كه ناگهان مردى بلند قامت بر حضرت وارد شده، گفت:
قاضى محكمه و انصاف:
در عصر معتضد عباسى مأمور بيت المال از دنيا رفت و قرض بسيارى از خود به جا گذاشت ، در حدى كه تمام ما ترك ميت به تمام قرضهايش فراگير نبود ! معتضد ، عبداللّه سليمان را نزد ابو حازم قاضى فرستاد كه خليفه چهل هزار دينار از مأمور طلبكار است ، طلبش را از ماترك عنايت كن .
عيسى و شخص معجب
امام صادق عليه السلام فرمود : راه و روش عيسى در تبليغ دين گردش در شهرها بود ، در يكى از گردشهايش بيرون شد در حالى كه مرد كوتاه قدى از يارانش به همراهش بود .
عدىّ بن حاتم و مسأله انصاف
یکی از با وفاترين ياران اميرالمؤمنين عليهالسلام و از عاشقان دلباخته آن حضرت بود . عدى به دست پيامبر صلى الله علیه السلام ايمان آورد و در جمل و صفين و نهروان در ركاب امام على عليهالسلام براى اعتلاى كلمه حق جنگيد و در جمل يك چشمش را در راه خدا از دست داد .
عبرت بر وزن فِعْلَه از ریشه «عَبَر» است که به معانی مختلفی چون: تفسیر کردن، سنجیدن، عبور کردن، تعجب کردن و غیره آمده است.
داستان عبرت انگیز توبه نصوح
نَصوح مردى بود شبیه زنها ، صورتش مو نداشت و سینههایی برجسته چون سینه زنها داشت و در حمام زنانه کار مى کرد.
سود ورع:
ابن سيرين مردى بزّاز بود ، مىگويد : در بازار شام در مغازه خود براى فروش پارچه نشسته بودم ، زنى جوان وارد مغازه شد در حالى كه حجاب كامل اسلامى را رعايت كرده بود !
روايتى مهم در عبادت ناخالص
معاذ همى گويد كه رسول صلى الله عليه و آله گفت: كه حقّ عزّوجلّ هفت فرشته پيش از آفريدن آسمانها بيافريد، پس از آن آسمانها بيافريد و هر يك را كرد موكّل بر آسمانى و دربانى آن آسمان به وى داد.
داستانى عجيب از انسانى عجيب:
از ابوالقاسم قشيرى نقل شده:
در باديه زنى را تنها ديدم. گفتم: كيستى؟ جواب داد:
[وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ].
داستان قابیل و هابیل در قرآن
داستان فرزندان آدم
«داستان دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را چنانکه هست، برای یهودیان و دیگر مردم بخوان (تا بدانند عاقبت گناهکاری و سرانجام پرهیزگاری چیست).
داستان موسی(ع):
موسی؛ در مقابل بنیاسراییل سخنرانی میکرد و آنان را تشویق به ایمان و اطاعت پروردگار میکرد و آنان را به پیروی کردن از شرع خدا دعوت مینمود.
در حقیقت خداوند در موعظه کردن و سخنرانی نیروی عجیبی به موسی(علیهالسلام) داده بود. به طوری که در هنگام سخنرانی، از ضربالمثلها و جریانات تاریخی به نحو احسن بهره میگرفت و هوش و حواس انسانها را به خود جلب میکرد و همه به او گوش فرا میدادند. این بار وقتی که سخنان موسی پایان یافت، بعضی از مردم خواستند او را امتحان کنند و از او پرسیدند:
چهار وصيت به موسى عليه السلام
موسى عليه السلام از جانب حضرت حق به چهار چيز وصيت شد كه بر تمام مردم واجب است به اين چهار حقيقت توجّه كنند:
جهاد افضل
در خبر است كه:
يكى پيش رسول صلى الله عليه و آله آمد گفت: يا رسول اللّه! از جهادها كدام فاضلتر است تا آن كنم؟ فرمود:
ترس از خدا:
در كتابى كه فيلسوف بزرگ ، علامه طباطبايى مقدمه اى بر آن نگاشته بود خواندم : شاه عباس صفوى در شهر اصفهان با اندرونى خود سخت عصبانى شده و خشمگين مىشود ، در پى غضب او ، دخترش از خانه خارج شده و شب بر نمىگردد ، خبر بازنگشتن دختر به شاه مىرسد ، بر ناموس خود كه از زيبايى خيره كنندهاى بهره داشت سخت به وحشت مىافتد ، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولى او را نمىيابند .
از مرگ غفلت نكنيم:
حضرت ذوالقرنين عبورش به مردمى افتاد كه هر كس مردگان خود را جلوى خانهاش دفن كرده است ، سبب اين كار را پرسيد ؛
پرداخت قرض سنگين
ابومحمّد غفارى مىگويد: قرض سنگينى بر عهده داشتم، نزد خود گفتم: راهى براى ادايش جز كمك جستن از سيد و مولايم ابوالحسن على بن موسى الرضا عليهما السلام ندارم، هنگام صبح به خانه حضرت آمدم و اذن ورود خواستم،
با هم به ستيز برنخيزيد:
عدم پذيرش حق نوعى از تكبّر است و مراء و جدال مستلزم چنين حالتى است.
از ابى دردا و واثله و انس روايت شده:
روزى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بر ما وارد شد، در حالى كه ما راجع به يكى از مسائل دينى سرگرم بحث و مجادله و ستيزهجويى بوديم.
اى موسى سائل را گرامى دار:
حضرت موسى شخصى را در سايه عرش آرميده ديد، عرضه داشت: خدايا! اين عبد با كدام عمل به اين مقام رسيده؟
جواب شنيد به دو عمل:
1- مصونيت از عقوق پدر و مادر.
2- نداشتن حسد.
عرضه داشت: الهى! ثواب كسى كه عيادت مريض كند چيست؟ فرمود: بوقت بيرون آمدن از قبر ملكى را مىفرستم تا او را در ظلمات قيامت راهنمايى كرده به محشر واردش كند.
عرضه داشت: ثواب شستن ميت چيست؟ فرمود: وى را از گناهان بيرون مىآورم همانند روز تولد از مادر.
عرضه داشت: ثواب تشيع جنازه چيست؟ فرمود: ملائكه را مىفرستم تا وى را از قبر به محشر مشايعت كنند.
عرض كرد: ثواب تسليت دادن به مصيبتزده چيست؟ فرمود: در قيامت كه سايهاى نيست وى را در سايه عرش قرار مىدهم.
اى موسى! سائل را گرامى دار، گرچه به انفاق چيز كمى به او باشد و يا با زبان خوش او را دور كن كه گاهى ملكى را به صورت سائل براى امتحان مردم به سوى مردم مىفرستم تا ببينم چه مىكنند؟
به سوی غروب:
درمورد ذوالقرنین گفتهاند که روزی همراه سپاهی بسیار به فراوانی مور و ملخ از مرزهای مملکت خود خارج شد. اما نه برای ظلم و ستم، بلکه برای گسترش عدل و داد و این که اگر در جایی مظلومی را دید، او را کمک کند و اگر ستمگری را دید، او را از ستم باز دارد. او میخواست در روی زمین عدل و داد گسترش یابد و ستم و فقر و بیچارگی را از مردم دور سازد. پس به راهش ادامه داد و رفت و رفت تا این که در هنگام غروب خورشید به اقیانوس اطلس رسید. آنجا که عرب به آن دریای تاریکیها میگفتند و میپنداشتند که خشکی به پایان رسیده و اینجا دیگر انتهای دنیا و کرهی زمین است.
اوصاف عبرت پذيران
امام صادق عليه السلام در اين باب- كه يكى از مهمترين مباحث تربيتى و اخلاقى است- از رسول اكرم صلى الله عليه و آله حكايت مىكند كه آن حضرت درباره بيدارانى كه براى رشد و كمال خود از هر چيزى عبرت و درس مىگيرند، فرمود: